کد مطلب:329558
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:153
وداع زینب (س ) با رقیه
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
فریادهای آتشین امام سجاد (ع ) و زینب (س ) و خون پاك حضرت رقیه ، اثرش را گذاشت . كاروان اسرا از گوشه خرابه آزاد شد. زنان و كودكان به مدینه می روند. پیام عاشورا در شهر پیامبر (ص ) باید به مردم ابلاغ شود.
ولی زینب (س ) چگونه از خرابه دل ببرد. نو گلی از بوستان حسین (ع ) در این خرابه آرمیده است . شام ، بوی حسین و رقیه می دهد. رقیه ، نازدانه پدر، به زینب سپرده شده است . زینب ، بی رقیه ، چگونه به كربلا و مدینه وارد شود.
زمان حركت فرا رسیده است . زینب رسالت بزرگتری بر دوش دارد. راهی جز رفتن نیست . كاروان به راه افتاد حضرت زینب (س ) و زنان اهل بیت ، سوار بر محمل سیاه پوش شده اند. اهل شام با حالت خجالت و با حال عزا به مشایعت آمده اند(166)
غم سراسر شام را گرفته است . گریه ها بلند می باشد. در میان آن سر و صدا، زینب سر از محمل بیرون آورد، و با كلمات بسیار جانسوز، فرمود: ((ای اهل شام ! ما از میان شما می رویم . ولی یك دختر خردسال را در میان شما گذاشتیم . او در این شهر غریب است . كنار قبر او بروید. او را فراموش نكنید. گه گاهی آبی بر بر مزارش بپاشید و چراغی روشن كنید)).
166-رياض القدس ، ج 2 ص 237.